ال فرانچسکو که به نام فرانکو فیسانو، فرانک سالرنو و فرانگ شیپانی شناخته میشود، نامی بزرگ در دنیای بلک جک است. نه تنها او یکی از اولین تیمهای بزرگ و سودده بلک جک را ساخت، که همینطور چند تکنیک موثر در این بازی به نام خود ثبت کرد. از جمله “Big Player Concept” و “The Drop” که در خصوص آنها صحبت خواهیم کرد. او به عنوان معلمی افسانهای هم شناخته میشود. او کسی بود که تکنیکهای این بازی را به کن آتسون که یکی دیگر از بزرگان این بازی است یاد داد. او سال 2002 وارد تالار مشاهیر بلک جک شد. البته این تاریخ چند دهه بعد از دورهای بود که او حرفهای بازی میکرد.
فرانچسکو دوره کودکی خود در دهه چهل و پنجاه را در شهر گری در ایندیانا گذراند. او از همان ابتدا به بازیهای کارتی علاقه نشان داده بود. با دوستان خود به صورت شرطی همواره رامی بازی میکرد. وقتی کمی بزرگتر شد، قمار را جدی گرفت. در تورنمنتهای رامی شرکت میکرد و سالی حدود 5 هزار دلار درآمد کسب میکرد.
در حوالی بیست سالگی به کالیفرنیا رفت تا درآمد بیشتری داشته باشد. آنجا بود که با کتاب معروف اردوارد تورپ به نام دیلر را شکست بده روبرو شد. شیوه شمارش کارتهای 10-Count Strategy چیزی بود که از همین کتاب یاد گرفت. برای او پنج هفته طول کشید تا با آزمون و خطا در این زمینه استاد شود. یک بار بعدها گفت اولین باری که سعی کردم کارتها را در کازینو بشمرم، بعد از بیست دقیقه سردرد گرفتم. سیستم بسیار سختی است. فکر میکردم برای آن آماده هستم اما نبودم. به خانه رفتم و بیشتر خواندم. وقتی برگشتم، آماده بودم تا برابر هر دیلری بازی کنم.
شرط های 5 تا 25 دلاری میبست. با شمارش کارتها به درآمد رسید و شرط ها را بزرگ کرد. هر روز هر ساعتی که میتوانست بازی میکرد و اعتقادی به استراحت نداشت. دیگر شرط های زیر 200 دلار نمیبست. بیشتر در کازینوهای شهرهای رینو و تاهو بازی میکرد. در این دو شهر از ایالت نوادا راحتتر بود.
وقتی موفقیت او مداوم شد، کازینوها متوجه شدند. کازینوداری نمیخواست کسی بیاید و هر مرتبه برنده شود. پس از مدتی از این موضوع خسته شد که کازینوها را مجاب میکرد که بگذارند بازی کند. اینطور برای هشت سال بلک جک را کنار گذاشت.
اطلاعاتی کمی در دست است که او این سالها را چه میکرد. اما میتوانیم که به تجربیات خود زیاد فکر میکرد. اینطور متوجه شد که چطور دیلرها همواره در تلاش برای تقلب کردن هستند تا بازیکنان ببازند. او همینطور فهمید که طی روز، بهتر از شبها بازی میکرد. اینطور بود که فهمید بیشتر دیلرهای متقلب در شب کار میکنند.
او حتی متوجه شد که در کدام کازینو، دیلرهای متقلب بیشتری کار میکنند. اینطور برای خود دستهبندی کرد که بهتر است به کدام کازینوها نرود یا کدام کازینوها بهتر هستند. به زعم او بدترین کازینو در این زمینه Cal Neva در تاهو بود. هیچوقت تا این لحظه حاضر نشده دوباره پای خود را در این کازینو بگذارد.
پیش از اینکه دوره خود در قمار را از سر بگیرد، در هر میز کازینو تنها از یک دست ورق استفاده میشد. برای سخت کردن کار متقلبان از اوایل دهه هفتاد، هر میز باید از چهار دست ورق استفاده میکرد. این همان زمانی بود که لارنس ریورس کتاب بلک جک را به مانند یک شغل بازی کنید نوشت. فرنچسکو عاشق خواندن این کتاب بود.
پس از اتمام این کتاب تصمیم گرفت سراغ بلک جک برگردد. سعی کرد استراتژی خود را بر اساس دو کتابی که از آنها صحبت شد بسازد. توانایی او در بردن با این متد جدید، خودش را هم شگفت زده کرد. زمان زیادی طول نکشید که کازینوها بار دیگر جلوی ورود او را گرفتند.
میدانست که دیگر امکان ورود به کازینوها را ندارد اما نمیتوانست بازی نکند. تصمیم گرفت که با لاورنس ریورس ارتباط بگیرد. با هم در خصوص یک همکاری برای پایین کشیدن کازینوها صحبت کردند. چند روزی در مکزیک صحبت کردند. به راهی رسیدند که به نتیجه برسند.
ارتباط خوبی ساختند و چیزهای زیادی از هم یاد گرفتند. شیوههای خود را به کار بستند و افرادی را پیدا کردند که مناسب عضویت در گروهشان باشند. فرانچسکو افرادی از سطوح متفاوت جامعه دور هم جمع کرد. برخی از آنها همان زمان هم بازیکنان باستعدادی در بلک جک بودند. برخی دیگر در پوکر بازیکنان خوبی بودند. بازیکنان شش تا هشت هفته از پایینترین سطوح تمرین کردند. برخی از آنها هرگز بلک جک بازی نکرده بودند. برخی حتی قمارباز نبودند. تعداد زیادی زن نیز در این تیم حضور داشتند. به اعتقاد او، دیلرها بازیکنان زن را دستکم میگرفتند.
برخی را با توصیه دیگران جذب کرد اما برای بسیاری از آنها، ساعتها بازیشان در کازینو را تماشا کرده بود. سپس به آنها پیشنهاد داده بود که به تیم او ملخق شوند. او استراتژیهای تورپ و ریورس را به آنها یاد داد. سپس وضعیت حافظه آنها را بررسی کرد. باید چیزهای زیادی را حفظ میکردند و نباید خطایی رخ میداد. پس از پایان دوره، به آنها یک هفته زمان داد تا مطالعه و تمرین کنند. پس از آن، امتحانات شروع شد. مطمئن میشد که بتوانند کارتها را بشمارند. آنهایی که در امتحان موفق شدند، چند هفته دیگر تمرین کردند.
فراچسکو برادری داشت که او هم شمردن کارتها را یاد گرفته بود. با این حال عادت داشت شرط های یک دلاری ببندد. یک بار دور از چشم برادرش که یک دلار شرط بسته بود، یک چیپ کازینویی صد دلاری را روی شرط او گذاشت. سپس متوجه تفاوت رفتار دیلر شد که توجه بیشتری به برادر او نشان داد. حتی از او خواست که مدت بیشتری بازی کند. در واقع ال فرانچسکو با این آزمایش فهمید که وقتی با ارقام بزرگ بازی کنید، یک برتری دارید.
بیشتر بازیکنان تیم، ارقام کوچکی شرط میبستند. وقتی کار به اواخر چهار دست ورق میرسید و وضعیت آماده میشد، به بازیکن بزرگ علامت میدادند. او میآمد و با یک شرط بزرگ تغییر به وجود میآورد. وقتی بازی عوض میشد و دیلر دست بالا را نگه میداشت، بازیکن بزرگ میز را ترک میکرد و منتظر شرایط مناسب دیگری میشد.
بازیکن بزرگ نه تنها بیشترین سود را به دست میآورد، که باعث میشد توجه از سایر بازیکنان برداشته شود. پس آنها به شمردن کارتها ادامه میدادند. مطرحترین بازیکن بزرگی که فرانچسکو داشت، کن آتسون بود. ارتباط این دو اینطور شکل گرفته بود که هر دو همزمان با یک دختر رابطه داشتند. فرانچسکو به آتسون ترفندهای خود را یاد داد و آتسون بود که او را مجاب کرد سراغ کامپیوتر بروند و از آن برای موفقیت بیشتر استفاده کنند.
آنها خود رت محدود به یک شهر یا کشور نمیکردند. تجربه خود را به سراسر جهان بردند. یکی از اولین مقاصد فرانسه بود. خیلی زود متوجه شدند که کازینوهای اروپایی به بزرگی کازینوهای آمریکایی نیستند. در فرانسه 230 هزار دلار ثروتمندتر شدند. بعدها راهی کره شدند. آنجا بود که فهمیدند که با استفاده از اسپوکینگ که یک شیوه تقلب دو نفره در بلک جک است، ضرایب به نفع آنهاست. در کره همینطور دیلرها بیدقت بودند و به خوبی کارت خود را مخفی نمیکردند. هر بار که دیلر آس ب دست میآورد، آن را جابجا میکرد که سیگنال میداد. تنها طی هشت ساعت، آنها 50 هزار دلار در یک کازینوی کرهای کسب کردند. با این حال کره اجازه نمیداد بیش از 10 هزار از کشور خارج کنند. پولها را در کفش خود مخفی کردند و خارج شدند.
طی دورهای که آتسون با آنها بود، از شیوه کارت نوت برمیداشت. او از همین نوشتهها استفاده کرد تا کتاب The Big Player را بنویسد. این کتاب که اسرار تیم را افشا میکرد فروش بسیار بالایی در سال 1977 داشت. پس از انتشار کتاب تقریبا برای فرانسکو غیرممکن شده بود که در اطراف کازینوها حضور یابد. دوستی این دو نفر هم بعد از این کتاب خراب شد. بسیاری در دنیای قمار هنوز هم آتسون را نبخشیدهاند. با این حال، این کتابی بود که برای بسیاری راهنمای راه شد. تیم بلک جک دانشگاه MIT از آن دسته بود.
کار برای ال فرانچسکو غیرممکن شده بود. پس سراغ مسابقات اسب دوانی رفت. به شخصی به اسم ویلیام کیرین 450 هزار دلار داده بود تا از وضعیت اسبها اطلاعات جمع کند. همین کیرین هم بعدها کتابی منتشر کرد و اسرار کارهای فرانچسکو را منتشر کرد. او طی دهههای آتی بازی کرپس و مشاهوره در زمینه بانکداری را هم امتحان کرده است.
آی مون (imoon) یک توسعه دهنده بازی کازینویی است که از سال 2021 فعالیت خود…
پلی مارکت (PolyMarket) یکی از بزرگترین پلتفرمهای پیش بینی غیرمتمرکز است که بر روی بلاکچین…
پویان مختاری (Pooyan Mokhtari) اینفلوئنسر و خواننده ایرانی است و به خاطر زندگی بسیار لاکچری…