محمد خردادیان از نامهای آشنا برای همه ایرانیان است. این رقاص معروف ایرانی در موزیک ویدئوهای فراوانی از خوانندههای لوس آنجلسی حضور داشته و از نزدیکترین نامها برای ایرانیان حول محور موضوع رقص است. در ادامه بیشتر با او آشنا خواهیم شد.
محمد خردادیان در اسفند سال 1335 در تهران متولد شد و حالا 64 ساله است. پدر او قزوینی و مادرش اصالتا سبزواری است. پدر او عباس خردادیان، از اولین سپرسازان فولکس در ایران بود. محمد در خیابان گرگان، چهار راه گلچین در منطقه نظامآباد تهران به دنیا آمده است.
همینطور دو خواهر و یک برادر بزرگتر دارد. پس از مدتی یادگیری رقص در ایران ابتدا به لندن و بعد به آمریکا رفت و آنجا بیشتر توانست در زمینه رقص فعالیت کند و نام خود را سر زبانها بیندازد. او همینک در دبی زندگی میکند.
خردادیان از همان ابتدا به رقص علاقه زیادی داشت. او از پنج سالگی در دورهمیهای خانوادگی و عروسیها میرقصد. علاقه زیادی به جمیله رقاص معروف کابارهای داشت و اینطور رقص را بیشتر جدی گرفت.
شازنده ساله بود که در اردوی تابستانی رامسر پذیرفته شد. در زمینه رقص آذربایجانی ماهر بود و اینطور او را به معلم رقص باله معرفی کردند. رقص را به طور جدیتر در تهران زیر نظر یک معلم فرانسوی آغاز کرد و شاگرد ممتاز یک گروه رقص بود. همینطور در آمریکا، انگلستان و کوبا دوره رقص دید.
جین بینی در همین دوره وارد زندگی او شد. بالرین انگلیسی قبل از انقلاب برای عضویت در گروه باله به تهران آمد و اینجا با خردادیان آشنا شد. آنها در سالن اپرای رودکی (تالار وحدت فعلی) با هم آشنا شدند. این زمان خردادیان تنها 18 سال داشت و بینی تقریبا همسن او بود. خردادیان پسر جوانی بود که بلیت اجرای گروه باله را از دوستش گرفته بود و به تالار آمده بود. آنجا با هم آشنا شدند و بعد اکیپی با هم بیرون میرفتند. پنج شنبه جمعهها به دربند یا سایر مناطق بیرون شهر میرفتند و اینطور او کم کم با فرهنگ ایرانی آشنا شد. اصفهان، شیراز و شمال را نیز در همان دوره با هم رفتند.
هنوز قرارداد جین بینی با سازمان باله ملی ایران تمام نشده بود که آنها ازدواج کردند. در ابتدا به دلیل اینکه خردادیان خدمت نکرده بود اجازه خروج از کشور نداشتند. بعد به دلیل مشکلات کمر و تا حدودی پارتیبازی، خردادیان معاف شد. با نامزد خود مدتی در آمریکا بودند و بعد به ایران برگشتند. این بین انقلاب اتفاق افتاد و کار آنها ممنوع اعلام شد. با ممنوعیت رقص، مدتی در تهران راننده تاکسی بود. وقتی جنگ ایران و عراق شروع شد، به آمریکا مهاجرت کردند.
رابطه خردادیان و بینی پس از 9 سال به جدایی ختم شد. بینی بسیار خردادیان را دوست داشت و حتی کتابی در مورد ده سال رابطه با خردادیان نوشته است. البته محمد خردادیان در نوشتن این کتاب به او کمک کرده بود. با وجود علاقه زیاد به خردادیان، او در کتاب نوشته که او همجنسگرا است. رابطه آنها از لحاظ جنسی سرد شده بود تا اینکه روزی محمد خردادیان به همسرش میگوید همجنسگرا است. اگرچه جین بینی از این موضوع خوشحال نبود اما این مسئله که زنی دیگر در رابطه او نیست، برایش دلگرمکننده بود. جین بینی که تا انتهاب رابطه دوستانهای با خردادیان داشت، در فوریه 2016 در خواب فوت کرد.
از اوایل دهه هفتاد خورشیدی، او ساخت فیلمهای آموزش رقص را آغاز کرد. فیلمهای آموزشی او به سرعت محبوب شدند. افراد زیادی یادگیری رقص را در فضای بسته آن دوره ایران، با همین ویدئوها شروع کردند. ویدئوهای خردادیان برای افراد مبتدی و متوسط ساخته شده بود و هرکدام میتوانستند به این وسیله، خود را بهبود دهند. او انواع رقصهای ایرانی، گیلکی، باباکرم، ترکی، عربی، سالسا و غیره را به شیوه خود راد میداد. او روی این مسئله اصرار داشت که پیش از تمرین رقص، افراد باید حرکات ورزشی و کششی انجام دهند. حرکات پا و شیوه راه رفتن، جز آموزشهای اولیه او بود.
خردادیان در موزیک ویدئوهای بسیار زیادی به خصوص در دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی حاضر بوده است. همینطور بسیاری از رقاصان ویدئوهای آن دوره، از شاگردان او بودند.
به جز فعالیت در زمینه رقص، خردادیان در تئاتر هم فعال بوده است. او سابقه نویسندگی و کارگردانی تئاتر را نیز دارد. برای مثال در دورهای در ترکیه تئاتر خندهداری به نام زندگی مشکوک را روی پرده برد. همین تئاتر در انگلستان نیز انجام شد.
خردادیان در دورهای مدیریت کاباره کوچینی را در دبی برعهده داشت. با این حال به دنبال سختگیرانهتر شدن قوانین دبی علیه همجنسگرایان، مجوز او لغو شد. پس از پایان دوره ممنوعیت، او دوباره مجوز گرفت و کار خود را در این کاباره ادامه داد. این رستوران/بار در تریپ ادوایز نمرههای متوسطی گرفته است. به طور کلی کوچینی چندان مناسب خارجیها به نظر نمیرسد و بیشتر مناسب ایرانیانی است که خاطرهای از کابارههای قدیمی تهران دارند.
محمد خردادیان سال 1381 برای ملاقات با پدر بیمارش به ایران آمد. پس از بیست سال بود که به ایران میآمد. حضور او در ایران با چراغ سبز دولت اصلاحات انجام شده بود که ویزای او را در آمریکا تمدید کردند. در هنگام بازداشت، او در فرودگاه مهرآباد دستگیر شد و اینطور به زندان انفرادی افتاد. سپس به اوین منتقل شد و چهل روز هم آنجا زندانی بود. او اعلام کرده که در این دوره شکنجههای روحی زیادی متحمل شد. خردادیان به جرم اشاعه فساد در دادگاه انقلاب محاکمه و به شلاق محکوم شد. همینطور ده سال او را ممنوع الخروج کردند. حکمی که در دادگاه تجدیدنظر لغو شد و او اینطور موفق به خروج از ایران شد.
او بعدها دلیل سفر به ایران را طور دیگری اعلام کرد:
من با يک پسر ۲۱ ساله در ايران دوست شدم. شايد او نخواهد من نامش را ببرم ولی يکی از اعضای فاميلمان بود که در يک عروسی برای اولين بار ديدمش. يک ماه با هم بوديم و من برگشتم دبی و برای بار دوم فقط به خاطر او رفتم ايران و حتی به زندان هم افتادم، چون فکرمی کردم ديگر از تنهايی بيرون میآيم و کسی را برای خودم پيدا کردم. به عشق او همه زندگی ام را در آمريکا فروختم و آمدم به دبی و يک زندگی جديد را با هم شروع کرديم. به اسمش خانه خريدم، برايش اقامت گرفتم و کلی دردسر ديگر تا بتوانم ويزای آمريکا را هم برای او بگيرم تا برای هميشه به آمريکا برويم.
سرانجام توانستم ويزای يک ساله کار در آمريکا را برايش بگيرم. در آنجا تقاضای گرين کارت داديم و وقتی که دادگاه عکس های ما را با هم ديد و به خاطر اينکه من در ايران به زندان افتاده بودم خيلی سريع به او گرين کارت دادند. اما پس از آن وضع زندگی ما بد شد و من را ترک کرد تا من دوباره تنها بمانم.
خردادیان در زمان بازداشت در ایران 46 ساله بود.
خردادیان پس از اینکه توانست از ایران خارج شود، در شبکه تپش و برابر امیرقاسمی اعلام کرد که همجنسگرا است. او ترجیح میدهد با یک مرد زندگی کند و به همین دلیل ترجیح میدهد به ایران برنگردد. پس از اعلام این مسئله او به نوعی به نماد همجنسگرایی در ایران نیز تبدیل شد. سلبریتیهایی در ایران و خارج از ایران همجنسگرا هستند اما کمتر مانند او شجاعت ابراز این مسئله را نشان دادهاند. او اعلام کرده که افراد زیادی از مناطق متفاوت ایران با او تماس گرفته و اعلام کردهاند همجنسگرا هستند اما نمیتوانند با فشارهای خانواده خود کنار بیایند. آنها گریه کرده و اعلام کردهاند قصد خودکشی دارند.
چندی پیش بود که محمد خردادیان از یک تتوی بزرگ روی سر خود داد. او موهای خود را تراشیده و تصویری از کوروش امپراطور ایران باستان را روی سر خود خالکوبی کرده است. چیزی که باعث شد کاربران زیادی در شبکههای اجتماعی او را به باد استهزا بگیرند. بیشتر از ماهیت خالکوبی، مشکل آنها با سایز آن و جایگاه آن روی سر خردادیان بود.
خردادیان از اواخر سال 1398 سایت شرط بندی خود شرط بت را معرفی کرده است. این سایت به نظر میرسد زیرمجموعه سایت حضرات و پویان مختاری باشد. او چندین بار این سایت شرط بندی را تبدیل کرده و به نظر خود مدیریت کارهای آن را بر عهده دارد.
بکس بت (Bax Bet) یک سایت شرط بندی مبتنی بر ارزهای دیجیتال است که به…
پیش بینی فوتبال امشب به بررسی بازیهای امشب برای شرط بندی فوتبال میپردازد و بهترین…
راهنمای فرآیند دریافت مجوز بازی آنلاین کوراسائو به بررسی دقیق چگونگی گرفتن لیسانس شرکت بازی…