مقدمه
پیش از این که در مورد شرط بندی روی پاس گل در بسکتبال صحبت کنیم، بگذارید مقدمهای بگوییم. شرط بندی روی بسکتبال را میتون مهمترین نوع شرط بندی پس از پیش بینی فوتبال دانست. به عنوان یک ایونت، شاید سوپربول محبوبیت بیشتری داشته باشد. با این حال در مجموع اگر حساب کنیم، افرادی که روی بسکتبال NBA شرط بندی میکنند، بیش از سایر ورزشهای آمریکایی است. منظور از ورزشهای آمریکایی چیزهایی نظیر فوتبال آمریکایی، بسکتبال، بیسبال و هاکی روی یخ مهمترین ورزشهای این کشور هستند. همینطور محبوبیت بالایی در زمینه شرط بندی دارند.
به طور تاریخی چند نوع شرط بندی در بسکتبال محبوبتر است. پیش بینی تیم برنده، فاصله دو تیم، مجموع امتیازات یا مجموع امتیازات در یکی از نیمهها. عمده مردم روی این موارد شرط بندی میکنند. اگر به گذشته نیز برگردیم، شکلهای اولیه شرط بندی به همین موارد خلاصه میشدند. بعدها بود که در این زمینه پیشرفتهایی صورت گرفت و آمارهای بیشتری ثبت شد. به همین دلیل آیتمهای به مراتب بیشتری وارد کار شدند. افراد فهمیدند که برخی از آیتمها نسبت به بقیه سود بیشتری دارد. به همین صورت پاس گل در بسکتبال نیز اهمیت گرفت.
پاس گل در بسکتبال
پاس گل یکی از فاکتورهای مهم بازی است. با این حال کمتر از ارزشی که دارد، به آن اهمیت داده میشود. شاید به دلیل اینکه محاسبه اهمیت پاس گل کمی دشوار است. محاسبه آن نیز یک سری پیچیدگیهایی دارد که طرفداران را فراری میدهد. در کل، پاس گل در بسکتبال تنها آماری است که با نظر یک فرد مشخص میشود. با این حال این آماری است که کنار گل و ریباند آورده میشود. این یعنی اهمیت موضوع بالاست.
پاس گل در بسکتبال در حال حاضر شباهتها و تفاوتهایی با فوتبال دارد. در حالتی پاس، پاس گل است که بازیکنی که توپ را دریافت کرده، پس از دریافت آن را با پرتاب منجر به گل بدل کند. این بین، بازیکنی که توپ را گرفته میتواند یک دریبل هم بزند و بعد گل بزند و با این حال پاس گل در نظر گرفته شود. در گذشته البته اینطور نبود. در صورت دریبل، آن پاس دیگر پاس گل در نظر گرفته نمیشد.
مثلا در NBA پرتاب آزاد شامل پاس گل نمیشود. توپ اگر از زمان پاس تا گل به زمین برخورد کند، اینجا مسئول امتیازات (scorekeeper) باید نظر بدهد که پاس گل به حساب میآید یا خیر. حتی اگر بازیکن دو دریبل قبل از پرتاب داشته باشد، باز اسکورکیپر باید بگوید که پاس گل محاسبه میشود یا خیر. حتی اینجا عاملِ “بلافاصله به گل بدل شود” نیز مطرح است. اگر بین پاس تا گل چند ثانیه زمان بگذرد باز هم اسکورکیپر باید نظر بدهد.
در کل پوینت گاردها بیشترین پاس گل را به طور تاریخی ثبت میکنند. با این حال مثلا ویلت چمبرلین به عنوان سنتر تکرارنشدنی توانسته بود در این جدول در سال 1968 در صدر جا بگیرد. با این حال مجیک جانسون با آمار 11.2 پاس گل در طول دوره بازی خود، بهترین در این زمینه در نظر گرفته میشود.
تغییرات NBA
یک موضوع مهم این بین تفاوت آماری برای تیمها در بازیهای خانگی و خارج از خانه است. برداشت اصلی ارزش بازی خانگی است. اینکه تیمها عملکرد بهتری در خانه داشته باشند. به هر حال تیمها برای رسیدن به خانه حریف گاها باید مسافتی طولانی را سفر کنند. خستگی و خوابیدن در هتل طبیعتا بهترین شیوه برای آماده سازی پیش از یک مسابقه نیست.
برای دهههای گذشته همواره تفاوت عملکرد تیمها در حوزه پاس گل در خانه و خارج از خانه، چیزی بین 5 تا 8 درصد بود. به طور میانگین به این مقدار در خانه تعداد پاس گل بیشتری داشتند. با این حال طی چند سال اخیر این موضوع کمتر شد. البته در مورد مسابقات سال 2020 متمرکز بودن مسابقات، باعث شد چیزی به اسم مسابقه خانگی معنی نداشته باشد. اما سقوط از سال 2012 به پایینتر از 5 شروع شد. سال 2019 این آمار کمی بیشتر از 2 درصد بود. در واقع ارزش مسابقه خانگی روز به روز کمتر میشود.
بررسی آماری
در آمارها ارزش پاسی که منجر به شوت شده در دنیای بسکتبال متفاوت ارزیابی میشود. شوت از نیمدایره 0.8، بیرون فضای سه امتیازی 1.1 و زیر حلقه 1.3 ارزش دارد. در NBA وضعیت پاسها به این صورت است. همانطور که میبینید مقصد بیشتر پاسهای منجر به گل معادل 42.2 درصد در نیمدایره است. کمترین مقدار برای شوتهای از راه دور است که 8.7 درصد را به خود اختصاص دادهاند. در واقع تنها تنها به درصدی که گفته شد، شوتها از پشت نیم دایره وارد سبد شدهاند.
اینجا آماری به نام FG% وجود دارد که پرتابهای ارزشمند را مشخص میکند. این آمار همیشه ثبت میشود. این درصد شوتهای منجر به گل است. مثلا در این زمینه یانیس آنته توکومپو همیشه آمارهای درخشانی ثبت میکند. با این حال مورد مشابه در مورد پاسها مورد توجه قرار نمیگیرد. همیشه به کسی اهمیت داده میشود که بیشتر گلها را به ثمر رسانده است. حالا به آمار زیر که مربوط به فصل 2017 و کیفیت پاسها است دقت کنید:
اینجا کیفیت پاسها مورد توجه قرار گرفته است. اینجا همانطور که میبینید، راسل وستبروک، کایل لاوری و جیمز هاردن بهترین عملکرد را داشتهاند. این بازیکنان پوینت گارد هستند. آمار مربوط به وستربوک این است که 61 درصد پاسهای زیر حلقه او که منجر به شوت شدهاند، وارد سبد شدند. وقتی بازیکنی چنین کیفیتی دارد، یعنی این پتانسیل را دارد که بیشتر پاس گلها را در هر مسابقه داشته باشد. او پاسهایی را میفرستد که در شرایط ایدهآل به بازیکن مهاجم میرسند.
جمع بندی
یکی از چیزهایی که این روزها زیاد در مورد آن صحبت میشود، این است که در یک گل، کار مهم را پاسور انجام داده یا گلزن. بسیاری از اوقات، پاس گل حتی کاری سختتر از گل بوده است. گاهی نیز پاسهای ساده با خلاقیت بازیکنان گلزن، به گل بدل شدهاند. این موضوعی است که پیش از شرط بندی روی این موضوع باید به آن دقت کرده باشید. باید کیفیت بازیکن پاسور و بازیکنان گلزن در تیم وی را بدانید. در این صورت میتوانید به شکل دقیقتر روی این مورد شرط بندی کنید.
دیدگاهتان را بنویسید