فرض کنید که کسی با کلی پول به یک کازینو میرود و تمام پولی که با خود برده را بر روی یک دست بازی رولت میگذارد! در یک جای دیگر دنیا هم یک تاجر وال استریت با تمام دارایی خود بر روی یک سهام شرکت تازه تاسیس سرمایهگذاری میکند! فرق این دو باهم در کجاست؟ آیا این دو نفر توانایی پیشبینی آینده را دارند؟ این موضوع آیا در مورد بازیهای کازینویی و شرط بندی هم صدق میکند؟ به نظر شما تفاوت حدس و گمان همان تاجر وال استریت با همان فردی که به کازینو رفته بود در کجاست؟ آیا اصلا بین این دو موضوع تفاوتی وجود دارد؟
در ادامهی این مقاله با ما همراه باشید تا در مورد این موضوع بیشتر بگوییم و بیشتر این موضوع را برای شما باز کنیم.
شرط بندی کردن
کسی که در شرط بندی کاملا حرفهای و باتجربه است قبل از شرط بندی پیش خود فکر میکند. ای که آیا تصمیماتی که در مورد شرط بندی که میخواهد انجام دهد درست است یا نیست! او تمامی استراتژیها و مواردی که ممکن است پیش بیاید فکر کرده است. او اگر اقدام به یک شرط بندی بزرگ کرده است مطمئن شده که او هرگز شکست نخواهد خورد!
کسی که در شرط بندی کاملا حرفهای شده است مرتب در حال استدلال است و به تمامی زوایا نگاه کرده. او شانس و نتایج احتمالی را در مورد موضوعی که بر رویش شرط بندی کرده است در نظر گرفته!
ولی صرف نظر از این که او چه مدت زمان را برای یادگیری این بازیها کرده که به این درجه رسیده، شرط بندی کردن یا همان قمار کردن در واقع خطر از دست دادن مقدار زیادی از پول را با خود به همراه خواهد داشت.
کسی که به صورت حرفهای شرط بندی میکند در واقع شاید خیلی بیشتر از آن که به مهارت خود تکیه کند، بیشتر به شانس خود اعتماد کرده است. هرچند که ترجیح میدهد خیلی بر روی آن مانور ندهد و فاکتور شانس را کلا از سرش بیرون کند.
آمار و ارقام
حقایق سادهای در آمار و ارقام وجود دارد. مثلا شرط بندی کردن در بازی رولت و رسیدن به پیروزی شاید ضریب 37.1 باشد. چرا که 50٪ احتمال پیروزی در شرط بندی رولت که روی رنگ قرمز یا سیاه گذاشته شده است وجود دارد. پس قطعا کسی که روی بازی رولت شرط بندی میکند حتما شدیدا “احساس خوشبختی میکند”. یا اینکه خود را آدم خوش شانسی میداند که کل سرمایه خود را بر روی آن قرار داده!
نظریههای زیادی درباره شانس و آنچه که باعث میشود فردی خوش شانس باشد وجود دارد. ولی داشتن یا نداشتن شانس یک علم نیست و با آمار یا احتمالات ریاضی نیز به هیچ وجه قابل اثبات نیست ولی کسی که شرط بندی میکند همه جوانب را قبل از شرط بندیهای بزرگ در نظر گرفته است!
یک موضوع غیر قابل انکار در مورد شرط بندی کردن این است که هر چه بر روی پول بیشتر شرط بندی کنید، میزان ریسکی که انجام میدهید خیلی بالاتر از تصور شما خواهد شد. در بدترین شرایط وقتی همه چیز را از دست میدهی شکستی که به آن میرسی برای شما بسیار ویرانگرتر خواهد بود!
حدس و گمان
وقتی که یک بیزینس من قبل از انجام یک معامله مالی، تحقیقات کاملی را انجام میدهد. بعد میزان ریسک را محاسبه میکند، دقیقا مثل همان شخصی است که به سراغ شرط بندی کردن میرود!
دقیقا مثل شرط بندی کردن، خطرات در هر حدس و گمانی وجود دارد. ولی خوب همان بیزینسمنی که بر روی بورس و سهام سرمایهگذاری کرده است به خوبی به تمامی روال و اتفاقاتی که ممکن است بیوفتد هم فکر کرده است او برای این کار به خوبی آموزش دیده است.
دانستن اینکه دقیقاً چه زمانی و کجا باید سرمایه گذاری کرد بیشتر از اینکه جوری شرط بندی کردن باشد، یک جور علم است. حتی اگر بازار همیشه روی یک روال نباشد و بالا و پایینهای خود را داشته باشد!
کسی که این روش را برای بیزینس خود انتخاب کرده است با توجه به علمی که بر روی این موضوع دارد، میتواند در زمان درست برای سهامی که قصد خرید یا فروشش را دارد حدس و گمان بزند. بعد وارد معامله شود.
تفاوتها
فرق دیگری که این دو نفر باهم دارند این است که کسی که در بورس سرمایه گذاری میکند. انها معمولا از طرف یک شرکت (غالباً یک شرکت کارگزاری) اقدام به انجام این کار میکند. بنابراین در اصل معاملات انجام شده از طرف شرکتی خاص و با پول دیگران انجام میشود. ولی کسی که شرط بندی میکند اگر هم با پول دیگران این کار را انجام دهد، احتمالاً همان هیجان را نخواهد داشت!
در پایان آن چیزی که یک بیزینسمن را با کسی که شرط بندی میکند متمایز میکند مجموعه مهارتهایی است که دارند!
بیزینسمنهای موفق وقت زیادی را صرف یادگیری مجموعه خاصی از مهارتهای لازم برای موفقیت در شغل خود کردهاند. این چیزی نبوده که به صورت زاتی آن را داشته باشند. ولی کسی که شرط بندی میکند بر اساس شانس و یا یک سری تکنیکهای از پیش تعریف شده این کار را انجام میدهند. بیشتر وقتها با تکیه بر خوش شانسی خود اقدام به بازی میکنند و شاید هیچ علمی در پشتش نباشد!
سیستمها و استراتژیهای شرط بندی
سیستمها و استراتژیهای خاصی برای کمک به افرادی که شرط بندی میکنند وجود دارد. ولی خوب همیشه این نکته را هم در نظر داشته باشید که همیشه شانس کازینو در پیروزی خیلی بیشتر از شانس برنده شدن شما است!
ولی خوب داشتن دانش و مهارت این موقعیت را به شما میدهد که بر اساس همان دانش خیلی بیشتر و بهتر این کار را انجام دهید. به زبان سادهتر این مهارتها شما را به فرد بهترین برای شرط بندی کردن تبدیل خواهد کرد.
اگر بازی رولت را شما در نظر بگیرید چندین سیستم و استراتژی های خاصی در مورد این بازی وجود دارد. که میتواند تا حد زیادی شانس شما را برای برنده شدن بالا ببرد. برخی دیگر از سیستمها و استراتژیها هستند که بیشتر مبتنی بر احتمالات و ریاضی هستند. اگر به خوبی این روشها را یاد بگیرید میتوانید شانس خیلی زیادی برای برنده شدن داشته باشید.
استراتژی مارتینگل
استراتژی مارتینگل یکی دیگر از همین استراتژیهای شرط بندی است که بیشتر بر روی بازی رولت انجام میشود. مارتینگل روشی است که بر اساس آن شما تصمیم میگیرید زمانی که باختید، مبلغ شرط خود را بیشتر کنید تا باخت قبلی را جبران کنید. مثلا در بازی رولت اگر بخواهید از این استراتژی استفاده کنید باید این موارد را در نظر داشته باشید. اگر بردید، مبلغ شرط را باید به همان اندازه نگه دارید. ولی بعد از باخت باید مبلغ شرط را دوبرابر کنید و بعد از اولین برد، مبلغ را دوباره به مبلغ اولیه برگردانید. در این روش شما حتی میتوانید بعد از تغییر دادن مبلغ، نوع شرط خود (قرمز یا مشکی/ زوج یا فرد) را تغییر دهید ولی خوب اگر دوست داشته باشید هم میتوانید با همان شرط جلو بروید.
اگر در بازی رولت قصد انجام استفاده از این استراتژی را دارید باید سعی کنید که یک هدف را برای سود خود درنظر بگیرید و بیشتر از آن طمع نکنید. همینطور باید یک هدف را برای نقطه توقف و ضرر خود داشته باشید. از همه مهمتر این که باید تمام تلاش خود را بکنید که در جایی که دقیقا نقطه ضرر را تعیین کردید دست از بازی کردن بکشید.
شما میتوانید از این روش در تمام انواع بازی رولت استفاده کنید.اگرچه بیشتر در شرط های کم ریسک، مانند قرمز و مشکی بازیکنان از آن استفاده میکنند. ولی همیشه مراقب تلههای میز بازی باشید. مثلا اگر دیدید 5 بار عدد قرمز رنگ پشت سرهم آمده است، هیچ تضمینی نیست که شانس آمدن عدد قرمز بیشتر باشد! همیشع سعی کنید شرط خود را میکس کنید و زوج یا فرد یا بالا پایین ببندید.
سیستمها و استراتژیها در روش حدس و گمان
برخی از بیزینسمنها از همان سیستم مارتینگل که در بالا توضیح داده شد برای بیزینس و تجارت خود استفاده کردهاند.
بر اساس این روش شما سرمایه اولیه خود را به قسمتهای نامساوی (از توانهای عدد 2) تقسیم میکنی. بعد خرید خود را در قیمتهای مختلف بر مبنای این ضرایب انجام میدهید. مثلا اگر شما 1 سهم را با قیمت 100 تومان خریداری کرده باشید صد در صد انتظار رشد آن را دارید. ولی برخلاف انتظار قیمت آن 5% افت میکند و به 95 تومان میرسد. بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری کنید. با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 96.7 تومان کاهش پیدا میکند. در صورت رشد قیمت به بالای 96.7 تومان کل خرید شما سودآور میشود. درحالیکه قیمت هنوز به 100 تومان اولیه نرسیده است!
حالا اگر قیمت سهم به جای رشد مجدداً 5% دیگر افت پیدا کند و به 90.25 تومان برسد، طبق روش مارتینگل این بار شما باید 2 برابر خرید قبلی یعنی 4 سهم را در این قیمت خریداری کنید. با این کار میانگین قیمت تمامشده هر سهم شما به 93 تومان کاهش مییابد. درحالیکه قیمت فعلی سهم در حال حاضر 10% نسبت به قیمت خرید اولیه شما کاهش داشته است. اگر فقط 3.5% رشد نماید کل خرید شما سودآور خواهد شد!
حرف آخر
اگر بخواهیم این موضوع را جمعبندی کنیم باید بگوییم که حدس و گمان هم شاید به نوبهی خود جوری قمار یا شرط بندی کردن باشد! چرا که هیچ کس نمیتواند آینده را پیش بینی کند. در بیزینس هم ممکن است شرکتها باز و بسته شوند، کالاها با کمبود و مازاد روبرو شوند. ممکن است کلیه بازارها تحت تأثیر فعالیت کل گروه سرمایه گذاران قرار گیرد و کلی موارد دیگر! ولی برخلاف کسی که در کازینو شرط بندی میکند، یک بیزینسمن که بیشتر بر حدس و گمان کار خود را انجام میدهد. از یک سری مقررات و قوانین خاص برای تجارت خود پیروی میکند. (معمولاً) در یک سیستم واحد مشغول به کار هستند!
امیدوارم که توانسته باشیم در این مقاله نکات ارزشمندی را در مورد این دو موضوع به شما داده باشیم.
چگونه مینوانم با شما همکاری کنم