مطمئناً میتوانید به راحتی درک کنید که آسیب قابل توجهی که باختها به ما وارد میکنند، بسیار بیشتر از لذتی است که از بردهای خود تجربه میکنیم. شاید ندانید، اما این بیزاری شدیدی که نسبت به از دست دادن در خود احساس میکنید، در حقیقت گرایش طبیعی انسان است که اکثر ما آن را احساس میکنیم.
وقتی اجازه میدهیم ترس تکرار ضررهای گذشته بر فرآیند تصمیمگیری منطقی ما تأثیر بگذارد، قربانی “مغلطه هزینه هدررفته” میشویم. یادگیری اینکه چگونه “مغلطه هزینه هدررفته (The Sunk Cost Fallacy)” بر شرطبندیهای ورزشی شما تأثیر میگذارد و چگونه باید از آن اجتناب کنید، برای هر فرد حرفهای و مشتاق در شرطبندی ضروری است.
در این مقاله، ما اطلاعاتی را در اختیار شما قرار میدهیم که به آن نیاز دارید تا از مشکلات ناشی از مغلطه هزینه هدررفته جلوگیری کنید.. این امر به شما کمک میکند تا بتوانید بنک رول یا سرمایه خود را افزایش دهید. ادامه این مقاله از مجله بخت را از دست ندهید.
هزینه هدررفته چیست؟
“هزینه هدررفته” اصطلاحی است که اقتصاددانان برای هرگونه هزینه پرداختی که قابل بازیابی یا بازپسگیری نیست از آن استفاده میکنند.
شخصی را در نظر بگیرید که برای تماشای یک بازی هاکی بلیط میخرد. تصور کنید پیش از رسیدن به ورودی بلیط خود را گم کرده باشد و با وجود جستجوی زیاد، نتواند بلیط را پیدا کند. در نتیجه از ورود او به محوطه تماشاگران مسابقه جلوگیری میشود. بنابراین او نمیتواند این هزینه را جبران کند و پولی که برای خرید بلیط هزینه کرده، برای همیشه از دست میرود.
اگر شخصی مالک یک فروشگاه مواد غذایی محلی باشد، پرداخت اجاره بهای فضای فیزیکی و هزینه برای تبلیغات هزینه هدررفته است.
وقتی «سرمایهگذاری» را تعریف میکنیم، منظورمان صرفاً اقتصادی بودن آن نیست. سرمایهگذاری همانقدر که میتواند به پول مربوط شود، میتاند به زمان و احساسات هم اشاره داشته باشد. در محاسبه هزینه هدررفته، مخاطرات و ریسکهای روانی به اندازه سرمایهگذاریهای پولی اهمیت دارند.
بنابراین مغلطه هزینه هدررفته به چه معناست؟
ما زمانی درگیر “مغلطه هزینه هدررفته” شدهایم که اجازه میدهیم این سرمایهگذاریهایی که برگشتناپذیر (زمان، پول یا موارد دیگر) بودهاند، بر تصمیمگیری منطقی ما تأثیر بگذارند. ما به اشتباه (با مغلطه) رابطهای را میان سرمایهگذاریهای قبلی، هزینههای هدررفته و تصمیمگیریها و سرمایهگذاریهای امروز خود برقرار میکنیم و اجازه میدهیم تا اشتباهات گذشته تاثیر نادرستی را روی انتخابهای امروز ما بگذارند.
به مثال پرداخت مبلغ اجاره در یک فروشگاه مواد غذایی فکر کنید. اگر مطلقاً هیچ راهی برای کسب سود وجود نداشته باشد، حرکت منطقی این است که کسب و کار خود را ببندید. بله، مالک تا به حال مقداری پول در پرداخت اجاره از دست داده است، اما با متوقف کردن کار خود به جای ادامه دادن به این کسب و کار بدون سود، پول کمتری را از دست خواهد داد.
اگر مالک تصمیم میگرفت که به صرف هزینه در فروشگاه مواد غذایی خود ادامه دهد (با این استدلال که قبلاً سرمایهگذاری زیادی در این مسئله کرده بود)، میتوانستیم او را متهم به مغلطه هزینه هدررفته بدانیم. اما باید توجه کنید که هزینههای هدررفته گذشته نباید تاثیری بر تصمیمات آینده ما داشته باشد.
اصطلاح مغلطه هزینه هدررفته از کجا آمده است؟
اگر تا به حال بقیه مجموعههای روانشناسی شرطبندی ما را خوانده باشید، با آموس تورسکی و دانیل کانمن، دو پیشگام در زمینه سوگیریهای شناختی (آنچه باعث میشود انسانها تصمیمهای غیرمنطقی بگیرند) آشنا هستید. یکی از مهمترین کارهای پیشگامانه آنها، مسئله مغلطه هزینه هدررفته را به یکی از جریانات اصلی تبدیل کرد.
آنها در مطالعه انقلابی خود نشان دادند که انسانها تمایل دارند برای ضرر و زیان ارزش بسیار بیشتری نسبت به سود قائل شوند. در واقع، درد باخت تقریبا دو برابر بیشتر از خوشی و لذت ناشی از برد است.
علاوه بر این، ما آنقدر که فکر میکنیم برای بهتر زندگی کردن یا ثروت خود ارزش قائل نیستیم. همه ما انسانها بیشتر نگران برد و باخت در زندگی هستیم.
هر چه بیشتر روی چیزی سرمایهگذاری کنیم، اثرات تمایل به مغلطه هزینه هدررفته قویتر میشود.
مغلطه هزینه هدررفته ریشه در قرنهای گذشته دارد
به گفته کانمن و تورسکی، تجربه احساسات شدیدتر در مورد باختها نسبت به پیروزیها را میتوان حتی در اولین نسل انسانها نیز مشاهده کرد. اگر کسانی که در دوران ماقبل تاریخ در غارها زندگی میکردند، به جای اینکه برای رسیدن به اهداف خود اولویت قائل شوند، نمردن را در اولویت قرار میدادند، میتوانستند زمان طولانیتری را زنده بمانند.
اجداد ما جلوگیری از ضرر نهایی یعنی مرگ را مهمتر از رسیدن به هر منفعتی میدانستند. این تمایل به وضوح به ما منتقل شده است. شاید احمقانه به نظر برسد که کاری که اجداد هزاران ساله ما انجام دادهاند با فرآیند تصمیمگیری ما ارتباط داشته باشد، اما علم این مسئله را به ما ثابت میکند.
معروفترین مثال: مغلطه کنکورد
کنکورد اولین شرکت هواپیمایی مسافربری مافوق صوت جهان بود که میتوانست با حداکثر سرعت بیش از 1300 مایل در ساعت پرواز کند. کنکورد با توانایی پرواز از نیویورک تا لندن در عرض سه ساعت و نیم، سریعترین هواپیمای تجاری ساخته شده بود.
با این حال، یک سفر با کنکورد 30 برابر گرانتر از یک جت مسافربری معمولی بود و برای ماندن در آسمان باید یارانهها و کمکهزینههای سنگینی را از دولتهای بریتانیا و فرانسه دریافت میکرد.
از همان ابتدا، بسیاری از مردم پیش بینی می کردند که کنکورد یک فاجعه مالی مطلق است. صرف نظر از اینکه تواناییهای هوانوردی آن چقدر چشمگیر بود اکثر افراد راه معقولی برای سودآور شدن کنکورد نمیدیدند. متاسفانه از همان ابتدا، کنکورد برای پرداخت هزینههای سوخت و تعمیر و نگهداری، به مشکلات بزرگی دچار شد.
از مقامات بلندپایه در ایرفرانس و بریتیش ایرویز گرفته تا نمایندگان دولت بریتانیا و فرانسه، تنها تعداد کمی از افراد بودند که میخواستند از کنکورد چشمپوشی کنند. سرمایهگذاریهای روانی و مالی در شرکت هواپیمایی که این احزاب انجام داده بودند به حدی زیاد بود که شرکت هواپیمایی کنکورد در برابر نظرات و تصمیمگیریهای بهتر مقاومت کرد.
در نهایت، کنکورد در سال 2003 برای همیشه زمینگیر شد. این اتفاق یکی از بزرگترین بلایای تاریخ هوانوردی است که تنها به دلیل مغلطه هزینه هدررفته ادامه یافت.
نمونههایی از مغلطه هزینه هدررفته در زندگی روزمره
مغلطه هزینه هدررفته بسیار شایعتر از تصور یک فرد معمولی است. بیزاری انسان از مسئله از دست دادن، نیرویی است که بر همه زندگی ما حاکم است و تمایل ما به جلوگیری از باخت اغلب باعث میشود کارهای بسیار عجیبی انجام دهیم!
نمونه اول
مشتری به یک رستوران all-you-can-eat BBQ میرود. اما متوجه میشود که کاملاً سیر است و توان آن را ندارد که تا آنجا که میتواند خود را با غذا پر کند! با این حال، او در رستوران حاضر شده است و 45دقیقه زمان را برای رسیدن به آنجا صرف کرده، و همچنین 25 دلار هزینه ثابت را هم پرداخت کرده است. او که نمیخواهد پول و زمان صرف شده خود را هدر دهد، به قدری غذا میخورد که در نهایت بیمار میشود و مجبور است روز کاری بعد را هم در خانه بماند! میل او به جلوگیری از هدردادن زمان و پول خود باعث میشود که کل روز بعد را از دست بدهد.
نمونه دوم
زن و شوهری برای دیدن یک فیلم ترسناک جدید به سینما میروند. اما تنها پس از 30 دقیقه متوجه میشوند که این بدترین فیلمی است که تا به حال دیدهاند!با این حال، به جای ترک سالن و انجام کار دیگری که برایشان لذتبخش است، در ادامه دادن به تماشای فیلم استقامت میکنند. آنها نمیخواهند 12 دلاری را که برای بلیط سینما خرج کردهاند هدر دهند، حتی اگر بدانند که این 90 دقیقه باقیمانده برایشان ناخوشایند خواهد بود!
نمونه سوم
یک دانشجو در نیمه راه دکترای خود در رشته شیمی است که ایده درخشانی برای راهاندازی یک شرکت پیدا میکند. او با همسالان خود مشورت میکند و همه معتقدند که ایده او به طرز شگفتآوری درخشان است. آنها به او توصیه میکنند که ادامه تحصیل را رها کند تا ایده خود را به طور کامل دنبال کند. با این حال، از آنجایی که او هنوز زمان زیادی را صرف مدرک خود نکرده است (اما به هرحال زمانی را برای آن گذاشته)، تصمیم میگیرد دکترای خود را تکمیل کند. زمانی که او دکترای خود را دریافت می کند، شخص دیگری به ایده درخشان او عمل کرده است.
نمونه چهارم
یک مدیر کل NHL (لیگ ملی هاکی) در طول شش سال 36 میلیون دلار روی یک بازیکن کهنهکار جناح راست سرمایهگذاری میکند و معتقد است که او تا 30 سالگی فرم قبلی خود را دوباره به دست خواهد آورد. در دو سال اول قرارداد، بازیکن تلاش میکند تا مجموع گلهای خود را به دو رقم برساند و به سختی 20 امتیاز را بگیرد. در اینجا، به جای معامله او با تیمی که باید به سقف حقوق و دستمزد برسد، مدیر کل تصمیم میگیرد این بازیکن را حفظ کند زیرا قبلاً روی او سرمایهگذاری زیادی کرده است.
هرگز به دنبال باختها نروید: مغلطه هزینه هدررفته و شرطبندی ورزشی
ما در راهنمای مدیریت بنک رول مانند یک فرد حرفهای در شرطبندی، در مورد اهمیت نظم در رابطه با اندازه شرطبندی صحبت کردهایم.
تحت هیچ شرایطی توصیه نمیکنیم که شرطبندی اندازه واحد سرمایه خود را برای جبران شرطهای از دست رفته افزایش دهد. افرادی که مرتکب این کار میشوند، قربانیان اصلی مغلطه هزینه هدررفته هستند.
فرضاً بگویید که فردی یکشنبه خود را در NFL شرط بندی against the spread (مثلا وقتی روی ats -3 تیمی شرطبندی میکنید، آن تیم باید بازی خود را ببرد یا با اختلافی کمتر از سه ببازد تا برنده شرط خود شوید) کرده است. این فرد در چهار بازی جداگانه 5 دلار شرط بندی کرد و هر 4 شرط را باخت. در نتیجه، او در یک روز 20 دلار از دست داد و سرمایه مالی او از 100 دلار به 80 دلار کاهش یافت.
این فرد که میخواهد باختهایش را پس از این یکشنبه فاجعه بار جبران کند، در بازی دوشنبه شب 20 دلار شرط میبندد.
اگر او شرط دوشنبه شب خود را هم از دست میداد، به این معنی بود که سرمایهاش تا 60 دلار از بین میرفت. این مسئله مساوی با کاهش فاجعه بار 40 درصدی سرمایه او در 36 ساعت است.
یک فرد حرفهای در شرطبندی، در چنین شرایطی قربانی مغلطه هزینه هدررفته نمیشود و در عوض به شرطبندی محافظهکارانه و اندازهگیری شده و معقول ادامه میدهد.
مانند یک حرفهای رفتار کنید!
تعقیب باختهایی مانند آنچه درمثال فرضی ما اتفاق افتاد، هوشمندانه، محتاطانه یا حرفهای نیست. با این حال، چنین اتفاقی بسیار رایج است. رفتار غیرمنطقی معمولاً در نهایت ما را در دام میاندازد و بنابراین نظم و انضباط برای حفظ موفقیت طولانی مدت در شرطبندی ورزشی ضروری است.
شرطبندان بازنده باید تلاش کنند تا از این سوگیریهای شناختی اجتناب کنند و استفاده از استراتژی حرفهای را مجدداً تنظیم کنند.
از مغلطه هزینه هدررفته برای افزایش درصد برد در شرطبندی استفاده کنید!
مغلطه هزینه هدررفته به ما کمک میکند بفهمیم که ذهن معمولا دوست دارد ما را فریب دهد (ما سخت از باخت متنفریم!). درک این موضوع به شما کمک میکند تا شرطهای خود را به طور منطقی تجزیه و تحلیل کنید و از هدر دادن پول در شرطبندیهای پرریسکی که فقط برای بازگرداندن ضرر خود انجام میدهید، جلوگیری کنید.
برای جلوگیری از افتادن در دامهای روانشناختی دیگری که اغلب روی شرطبندان تأثیر میگذارد، میتوانید بقیه مجموعههای روانشناسی شرطبندی ما را نیز مطالعه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید