میدانید تفاوت موفقترین قماربازان با بقیه در چیست؟ شاید فکر کنید به خاطر دانش بالا یا مهارت فوق العاده شان در پیش بینی است. شاید به نظرتان به خاطر خوب بودن کارشان با اعداد یا انتخاب مستمر بهترین استراتژیها است. سلسله مطالب استراتژی شرط بندی را از دست ندهید.
مساله مانتی هال مثال بسیار خوبی است که نشان میدهد چطور وقتی قرار است یک گزینه خوب را از بین دو گزینه بد انتخاب کنیم، نمیتوانیم احتمال موفقیت خود را به خوبی ارزیابی کنیم.
این مساله برای قماربازان حیاتی است، چون اگر آنها نتوانند احتمال ضمنی برد خود را بسجند، در بلندمدت نتیجه چندان خوبی در شرط بندی نخواهند گرفت.
مساله مانتی هال
سه در مقابلتان وجود دارد. پشت دو در، یک بز قرار دارد و پشت سومی یک خودروی آخرین مدل پارک شده است. برای بدست آوردن خودرو، باید در مقابل آن را به درستی حدس بزنید، ولی هیچ دادهای از قبل برای تصمیم گیری ندارید. بعد از اینکه انتخابتان را کردید، یکی از درهایی که انتخاب نکردید، باز شده و یکی از بزها دیده میشود. فرصت دیگری دارید. آیا انتخابتان را تغییر میدهید یا گزینه ابتدایی خود را حفظ میکنید؟
ماجرا مربوط به یکی از مسابقات تلویزیونی دهه 60 و 70 آمریکا و مجری آن مانتی هال برمیگردد که یک مساله ساده ریاضی پیش روی شرکت کنندگان قرار میداد. قضیه نشان داد چطور افراد در حالی که باید انتخاب واضحی بکنند، به مشکل برمیخورند.
این برنامه ثابت کرد چطور غالب افراد در تصمیم گیری براساس احتمالات ساده، مشکل دارند. این در مورد قماربازان غیرحرفهای یا تفننی هم صدق میکند. وقتی این مساله در مجله Parade چاپ شد، بیش از 10 هزار خواننده مجله و دهها استاد ریاضی دانشگاه اعلام کردند پاسخ ارائه شده اشتباه است.
پاسخ مساله مانتی حال
پاسخ مساله مانتی حال ساده است: همیشه انتخاب خود را تغییر دهید. بعد از اینکه در اول باز شد، خودرو قطعا پشت یکی از دو در دیگر است، ولی هیچ اطلاعی در خصوص آن ندارید. خیلی از شرکت کنندهها دلیلی برای تغییر درها نمیدیدند، چون به نظرشان احتمال درست بودن همه گزینهها در ابتدا یک سوم بوده است.
این ادعا غلط است. حقیقت این است که با تغییر درها، احتمال بردن خودرو دو برابر میشود. اینکه در ابتدا هر در 33/33 درصد احتمال درست بودن داشته، بعد از رو شدن بز، احتمال قرار داشتن خودرو پشت در دیگر، 66/66 درصد میشود.
این را در نظر بگیرید که الان از بین گزینه ابتدایی خود (33/33 درصد) و تجمیع احتمال دو گزینه دیگر (33/33+33/33 درصد) باید انتخاب کنید، چون وقتی در خود را انتخاب میکنید، احتمال دو در دیگر باهم جمع میشود. احتمال 66/66 درصدی هست که خودرو پشت یکی از آن دو باشد. وقتی یکی از این دو در حذف میشود، احتمال در دیگر همان 66/66 درصد باقی میماند. تصویر پایین را ببینید:
آگاهی از اوقاتی که احتمالات علیه شما است
این مساله نشان میدهد افتادن در تله اینکه فکر کنید انتخابی غیرتصادفی، کاملا تصادفی است، خیلی راحت پیش میآید. برنامه تلویزیونی انگلیسی «Deal or No Deal»، جعبههایی با مقادیر مختلف پول مقابل شرکت کنندهها قرار میدهد که در واقع یادآور همان برنامه قدیمی آمریکایی «Let’s Make a Deal» بود. این برنامه هم قدرت پایین عموم در تشخیص میزان احتمالات هر موقعیت را هدف قرار داده بود. شرکت کنندگان نمیتوانستند تشخیص دهند چه زمانی از لحاظ آماری در موقعیت قوی یا ضعیف قرار دارند. به جای این، روی پیروی از احساسات خود که هیچ تاثیری در موفقیتشان ندارد، تاکید میکنند.
این رخدادها که در طی آن، قماربازان برخلاف منافع خود رفتار میکنند، خیلی رخ میدهد و زمانی که تحت تاثیر حقههای بازاریابی قرار میگیرند یا فکر میکنند به جای بررسی آماری باید جنبههای غیرواقعی شرط را در نظر بگیرند، بیشتر هم میشود.
شرط بندی شامل مهارت در درک میزان رخداد واقعی یک اتفاق براساس احتمالات ارائه شده در آن است. مهم هم نیست که در یک برنامه تلویزیونی حاضر شده باشید، در بخت آزمایی شرکت کنید یا مشغول شرط بندی ورزشی باشید؛ مهم این است راه رسیدن به سود را پیدا کنید.
- بخوانید: شرط بندی حرفهای؛ چهار اصلی که قبل از شرط بندی باید بدانید
- بخوانید: روانشناسی شرط بندی یا اینکه چرا قمار میکنیم؟
- بخوانید: روانشناسی جامع شرط بندی در فوتبال و معرفی سوگیریهای شناختی مرتبط
- بخوانید: مغالطه قمارباز (Gambler’s Fallacy) چیست؟
- بخوانید:چرا اشتباه کردن در شرط بندی، شما را به موفقیت میرساند؟
دیدگاهتان را بنویسید