موقع شنیدن داستان دست های پوکر، به دنبال چه چیزی باشیم؟

سلسله مطالبآموزش پوکرمجله بخت و اقبال: انواعاستراتژی پوکر

همیشه داستان های بسیاری از دل بازی های پوکر درمی آید و این از جمله لذت بخش ترین جنبه های این بازی است. موقع بازی هم با اقدامات مان، پیوسته در حال تعریف داستان برای هم هستیم و با صحبت هایمان در دور میز، آنها را تکمیل می کنم. در نهایت هم دست تمام می شود و داستان اتفاقی که افتاده را تعریف می کنیم. دوباره و دوباره و دوباره.

داستان دست بی شک رایج ترین ژانر داستان گویی در پوکر است. خودتان آنها را تعریف کرده اید و خودتان از زبان دیگران شنیده اید. اگر به آن فکر کنید، ساختار پوکر خود به نوعی طرح ریزی شده که داستان سازی از آن از قهرمان سازی تا ضدقهرمان سازی را برایتان فراهم می کند و پایان های تلخ و شیرین متفاوتی برای آن رقم می زند.

بازیکنان معمولا نمی توانند جلوی خودشان را از به اشتراک گذاری این داستان ها بگیرند. چه کسی می تواند سرزنش شان کند؟ بعد از انجام دستی دیدنی، همه دوست دارند آن را برای بقیه تعریف کنند. گاهی اوقات آدم ها دنبال نظر بقیه و به چالش کشیده شدن هستند. سایر اوقات هم تنها می خواهند لحظات دلخوشی شان را مرور کنند.

چیزی که آدم ها توجه زیادی به آن ندارند، این است که وقتی داستان دست مان را تعریف می کنیم، در واقع به بقیه می گوییم چطور بازیکنی هستیم. در مورد خودمان اطلاعات می دهیم و کسانی که قبل از آن شناختی از ما نداشتند، شناخت بهتری پیدا می کنند.

هر داستان یک تصویر می سازد

عبارت مشهور هر «هر عکس یک داستان تعریف می کند» را حتما شنیده اید. وقتی به پوکر می رسد، حقیقت است است که هر داستان یک تصویر از شما به عنوان بازیکن پوکر می سازد. موقع شنیدن داستان سایر بازیکنان، حتما چیزی در مورد ویژگی های بازی آن بازیکن هم می شنوید.

در واقع هر داستان، نکته آموزنده ای تقدیم شما می کند که دفعه بعدی که می خواهید با آن شخص بازی کنید، حتما به دردتان می خورد. حتی اگر خودتان هم دنبال درآوردن چنین نکاتی نباشید، به نظر می رسد گوش دادن با دقت به داستان های پوکر اشخاص مختلف، خیلی ارزشمند خواهد بود. همان طور که با دقت به اقدامات رقبا در دور میز می توانید بازی بهتری انجام دهید، با گوش دادن مناسب به داستان های بازیکنان خوب و بد هم می توانید همان قدر بازیتان را بهتر کنید. در ادامه این یادداشت، 3 مورد برای تمرکز موقع گوش دادن به داستان های سایر اشخاص را باهم مرور می کنیم:

جزئیات تصمیمات

به جزئیاتی که گوینده آنها را بر زبان می آورد، دقت کنید و ببینید چه چیزهایی را نمی گوید. هیچ وقت نمی توانید دقت این جزئیات را اندازه بگیرید، چون نمی توان آنها را فکت چک کرد. با این حال، ابهام گوینده در خصوص کارت های عمومی، موقعیت ها، سایز شرط ها، سایز استک ها و دیگر موارد می تواند سبب شود بفهمیم این موارد نزد گوینده اهمیت چندانی ندارند.

البته نباید در این باره زیاد قضاوت تندی داشته باشیم و برای خیلی هایمان، خاطرات مان می تواند هر از چندگاهی، مبهم جلوه کند و تمام جزئیات را به یاد نیاوریم. با این حال، شاید دقت شما به این مساله جلب شود که گوینده تازه وسط داستان یادش می افتد در Cutoff (موقعیت کات آف: نفر قبل از دیلر) بازی کرده و رقیب در باتن بوده است و نه برعکس یا اینکه رقیب سعی کرده با استفاده از شرط سوم، از بلوفش محافظت کند یا اینکه گوینده مطمئن نیست در ریور فلاش در دسترس بوده یا نه.

آگاهی از اصول و مفاهیم

گاهی اوقات می فهمید شخصی موقع تعریف داستان، در خصوص برخی مفاهیم بنیادی پوکر، کمبود اطلاعات دارد؛ مواردی مثل انتخاب دست اولیه، موقعیت، قدرت مطلق و نسبی دست، احتمالات پات و لیمپ، نسبت استک به پات و المان های مهم دیگر که در تصمیم گیری مهم هستند، را می توان نام برد. گاهی اوقات حتی خط اول داستان هم می تواند این سیگنال را بفرستد:

بازیکن: واو، یکی از بدترین باخت هام رو داد. از موقعت UGT، با KT، وارد بازی شدم.

من: نه!!!!! (و ازش دور می شم)

هر از چندگاهی، بازیکنی موقع تعریف داستان، لو می دهد چندان اهمیتی به تغییر استراتژی ها نمی دهد و اینکه آنها را زیاد در تصمیماتش در جریان تورنمنت ها، مورد بررسی موشکافانه قرار نمی دهد. یکی از رایج ترین اشتباهاتی که بازیکنان مبتدی مرتکب می شوند این است که آن قدر بعضی موارد را نادیده می گیرند که وقتی بالاخره جفت دست شان می آید یا آس پیدا می کنند، سریع آل این می کنند و مشخص می کنند هیچ اهمیتی به سهم شانس فولد کردن نمی دهند؛ مفهومی که گویا با آن آشنایی ندارند. داستان چنین دست هایی معمولا همه به یک شکل شروع می شود: «همه روز کارت های بد دستم می اومد.« و به یک شکل تمام می شوند: «با A8 ضربه فنی شدم که بدتر از جفت 10 بود.»

تاکید روی نتیجه

حالا که از ضربه فنی در پوکر (Bad Beat) صحبت کردیم که در آن یک دست خوب، به دستی ضعیف تر می بازد، بهتر بگوییم صحبت از این موارد تنها کاری است که خیلی ها موقع تعریف داستان های پوکرشان، انجام می دهند. همچنین خیلی ها، شامل بازیکنان با تجربه، طوری داستان را تعریف می کنند که نتیجه فارغ از خوب یا بد بودن آن، مهم ترین المان داستان باشد.

تاکید روی نتیجه، بسیار بامعنی جلوه می کند. بالاخره، پایان خوب یا بد دست چیزی است که همیشه می خواهیم در مورد داستان ها بدانیم. اشاره نکردن به پایان داستان می توان عصبی کننده باشد.

اغلب اوقات وقتی حرفه ای ها داستانی را تعریف می کنند، می فهمید تاکید زیادی روی نتیجه نکرده و بیشتر در خصوص اقدام قبل از آن صحبت می کنند. کسانی که به این شکل نقل داستان می کنند، بیشتر از اینکه به دنبال سرگرم کردن بقیه یا جلب توجه باشند، می خواهند تصمیمات مهم را تجزیه و تحلیل کنند. به عنوان مثال، این ویدیو از دومنک نیشه را تماشا کنید:

شرح ویدیو

در ویدیو می بینید او در خصوص دستی که مقابل الکساندر کوستریسین بازی کرده، توضیح می دهد. به تمام جزئیاتی که او در مورد این دست، اشاره می کند، دقت کنید. علاوه بر دقت بالایش به مفاهیم و اثراتش در نتیجه دست هم دقیق شوید.

در این دست، ما از اول نتیجه خوب نیشه مقابل کوستریسین را می دانستیم، ولی دقت کنید چطور این مساله نکته مهم توضیحات دومنیک نشده است. در واقع تصمیم نیشه در ترن که شامل میزان شرط نیشه موقع چک کردن کوستریسین و اینکه باید آل این کند یا نکند، مساله مهم است. در پله دوم هم واکنش کوستریسین و اینکه او هم در مقابله با نیشه آل این می کند یا نه، اهمیت پیدا می کند. همچین به این مساله هم حواستان باشد که نیشه اگر این دست را از دست هم می داد، آن را به همین شکل، روایت می کرد.

نتیجه گیری

نمی خواهیم به شما آموزش دهیم چطور داستان دست هایتان را تعریف کنید. هر طور دوست دارید تعریف شان کنید. همان طور که گفتیم، این یکی از جنبه های سرگرم کننده پوکر است که شامل داستان های تمام نشدنی دست های مختلف می شود. با این حال، یادتان باشد، وقتی داستانی تعریف می کنید، در مورد شخصیت بازیتان هم به بقیه می گویید. همچنین سعی کنید داستان های دیگران را به دقت گوش کنید. اگر خوب تعریف شوند، می توانید از آنها برای بهتر کردن بازیتان استفاده کنید و اگر چیزی کم داشته باشند، همچنان می توانید چیزی از آنها یاد بگیرید.