سوگیری بازماندگی چیست؟

حتما داستان های موفقیت قماربازان حرفه ای که همه جای اینترنت پخش است را خوانده اید. کسب چنین موفقیت های مستمری در دنیای شرط بندی ورزشی، چقدر آسان است؟ جوزف بوچدال که در طی دوران کاری اش به عنوان تحلیل گر شرط بندی، بیش از 100 مشاور شرط بندی را بررسی کرده، به این سوال پاسخ می دهد. آیا در مورد تخمین برندگان زیاده روی شده است؟ ادامه مطلب را برای پیدا کردن پاسخ و فهم سوگیری بازماندگی بخوانید.

قمار بازان برنده – قمار بازان بازنده

وقتی در اینترنت به دنبال ماجراهای مربوط به عملکرد شرط بندان می گردید، به نظر می رسد پیدا کردن قماربازان بازنده سخت است و همه تقریبا در مورد برد صحبت می کنند.

اگر در گوگل عبارت قماربازان موفق را جستجو کنید، چهره های مشهوری می بینید که زندگی خوبی دارند، اینفلوئنسرهای توئیتر در حوزه شرط بندی ورزشی هستند و انواع و اقسام متدها و تکنیک ها برای تبدیل شدن به یک برنده ظاهر می شوند. تقریبا هیچ چیز در مورد شکست وجود ندارد مگر یکی دو یادداشتی که در مورد علت باخت قماربازان نوشته شده است. یکی از آن ها هم ادعا می کند دلیل این رخداد مدیریت ضعیف مالی بوده است در حالی که دلیل اصلی انتخاب های اشتباه به شمار می رود.

در واقع بسیاری از قماربازان به دلیل وجود حاشیه سود بوک میکر (نهاد شرط بندی) و عدم توانایی کافی در پیش بینی نتیجه، ارزش مورد انتظار منفی دارند. مدیریت مالی ضعیف تنها اوضاع را بدتر می کند. هر کس ممکن است فکر کند زندگی از راه شرط بندی آسان است و بوک میکرها محکوم به ورشکستگی هستند.

مطلب مرتبط: شرط بندی به عنوان یک شغل، عددی برای خود تعیین نکنید

قطعا چنین نیست. خب، چه چیزی را نادیده گرفته ایم؟ به بیان ساده داستان تمام بازندگان به ندرت تعریف می شود. این یادداشت با تمرکز بر سوگیری بازماندگی (Survivorship Bias) به مرور دوباره این پدیده می پردازد.

تاریخ را برندگان می نویسند

به نظر می رسد این برندگان هستند که همیشه تاریخ را می نویسند. بازندگان همیشه نادیده گرفته می شوند چون ترجیح داده ایم آن ها را نبینیم (آن ها داستان جذابی ندارند). آن ها از دید ما کنار رفته اند یا به بیان ساده، اهمیتی به توجه کردن به آن ها نشان نمی دهیم. اگر فقط موفقیت جلوی چشممان باشد، تحت تاثیر قرار گرفتن توسط آن هم آسان شکل می گیرد.

سوگیری بازماندگی اشتباهی منطقی در تمرکز روی افراد یا پدیده هایی است که از رخدادی جان سالم به در برده اند و در عین حال، به شکلی غیرعمد، مواردی که دیگر نیستند را به دلیل در دید نبودنشان، نادیده می گیریم. سوگیری بازماندگی منجر به اغراق آمیز دیدن شانس موفقیت به دلیل نادیده گرفتن شکست ها می شود.

ریشه نام گذاری سوگیری بازماندگی

نام این سوگیری اولین بار در جریان جنگ جهانی دوم و از سوی آبراهام والد، ریاضیدانی روشن فکر، مطرح شد. او پیشنهاد کرد به جای مقاوم ‌سازی مناطقی از هواپیماهای انگلیسی که تیر خورده‌اند، باید مناطقی که اصلاً تیر نخورده‌اند را مقاوم کرد. نقاطی که هیچ وقت در هواپیماهای برگشته تیر نخوردند، احتمالاً همان نقاطی هستند که اگر هواپیما تیر خورده بود قادر با بازگشت نمی‌بود.

در ابتدا، تلاش نیروی هوایی بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم برای بررسی علل سقوط هواپیماهای خود پس از حمله ارتش آلمان براساس سوگیری بازماندگی بود. در این تلاش نیروی‌ هوایی سعی می ‌کرد با مطالعه هواپیماهایی که به پایگاه بازگشته ‌اند و مطالعه قسمت‌های گلوله خورده سعی بر تقویت این هواپیماها و نقاط ضعف آنها بکند، اما تلاش‌های آنان بدون فایده بود و تغییر محسوسی در میزان هواپیمای بازگشته ایجاد نمی ‌شد.

در واقع سوراخ ها نشان می داد هواپیما در کدام نقاط مقاوم تر است، چون همین ها بودند که برگشته بودند. هیچ کس توجهی به هواپیمایی هایی که برنگشته بودند، نکرده بود. در نهایت، متخصصین براساس پیشنهاد والد نقاطی که گلوله نخورده بودند مقاوم کردند و نتیجه خیلی زود خود را نشان داد.

توهم اثر علت و معلول

موقع تلاش برای تعیین احتمال موفقیت در شرایطی پرابهام مثل شرط بندی ورزشی، مطالعه تنها در مورد نمونه های موفقیت آمیز مفید فایده نخواهد بود. اگر این گونه کنیم به طور کل یک جنبه از بازار را نادیده می گیریم. به جای فرض بر این که موفقیت حاصل مهارت است، سوگیری بازماندگی باعث می شود تصور کنیم برندگان بامهارت هستند چون موفق شده اند.

مشکل اینجا است که نتیجه گیری خود را براساس نتایج پایانی صورت می دهیم و به روندها اهمیتی نمی دهیم. شانس نقش زیادی در این دنیا دارد و بین پروسه پیش بینی و نتیجه، رابطه کوچکی ایجاد می شود.

اگر تنها چیزی که به آن اهمیت می دهید، نتایج باشد، خود را در معرض نتیجه گیری های اشتباه قرار می دهید. در طرف مقابل، سعی کنید تنها برندگان را بررسی نکنید. پروسه پیش بینی را مطالعه کنید تا ببینید به طور مستمر منجر به موفقیت شده یا نه.

نکاتی که از ارزیابی مشاورین شرط بندی آموختم

موقع بررسی هایم در مورد مشاورین شرط بندی، با سوگیری بازماندگی بیشتر آشنا شدم. بین سال های 2001 تا 2011، بیش از 120 مشاور شرط بندی تایید کردم که آمار عملکرد سابقشان مشخص بود. با جمع بندی آمار مربوط به این افراد، مشخص شد عملکرد مجموع آن ها در 24 هزار 725 شرط، بیش از 4/17 درصد سودآوری ثبت کرده بودند.

در طرف دیگر، 90 هزار و 451 شرط دیگری که بعد از تایید، بررسی کردم تنها 1/1 درصد سودآوری داشتند. دلیلی برای زیرسوال بردن اعتبار دیگر تاریخچه ها وجود نداشت. خب چرا بسیاری از مشاورین این قدر تفاوت نشان دادند؟ علت این بود که تنها با بازماندگانی مواجه بودم که بردهایشان بیشتر به دلیل بخت و اقبال بدست آمده بود. مشاورین کم شانس تر قبل از آن محو شده بودند و خب لزوم هم ندارد از آن ها علت توقف فعالیتشان را بپرسیم.  

احتمال واقعی موفقیت چقدر است؟

اگر تنها داستان برنده ها را بررسی کنیم، هیچ گاه نمی فهمیم چقدر موفقیت در دنیای شرط بندی سخت به دست می آید. در تلاشی برای رسیدن به پاسخ این سوال، تیمی از دانشگاه پزشکی هاروارد، تاریخچه شرط بندی بیش از 40 هزار مشتری یکی از نهادهای مشهور شرط بندی در سال 2005 را تحلیل کرد.

با بررسی 8 میلیون شرط و 60 میلیون دلار سرمایه، تنها 13 درصد این افراد بودند که سودآوری داشته اند در حالی که نتیجه مجموع 10 درصد منفی برای کل افراد بود که به اندازه حاشیه سود بوک میکر است. تنها 245 نفر سودی بیشتر از 1000 دلار کسب کردند. البته برای خیلی ها، شرط بندی ورزشی بیشتر از یک پیش بینی تفننی نیست.

با بررسی های ساده مشخص شده یک قمارباز آماتور اگر در 200 شرط با قیمت برابر شرکت کند و 10 درصد هم حاشیه سود بوک میکر در نظر بگیریم، او تنها 10 درصد شانس سودآوری دارد. بعد از 1000 شرط با قیمت یکسان ولی این احتمال به 1 در 1000 کاهش پیدا می کند. یک قمارباز آماتور هر چه بیشتر شرط بندی کند، احتمال موفقیتش کمتر و کمتر می شود. با این حال، اگر بوک میکری پیدا کنید که حاشیه سود کمتری برای خود در نظر می گیرد، احتمال موفقیتتان بیشتر می شود.

بیشتر بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *