در سلسله مطالبآموزش پوکرمجله بخت و اقبال:روانشناسی پوکر
به قلم کریستی آرنت – طی پنج سال گذشته و در پی استعفا از شغلم و دنبال کردن حرفه ای پوکر، زندگی ام را از راه شرکت در بازی های نامحدود نرخ متوسط هولدم گذرانده ام. چند هفته پیش، مشغول بازی نقدی بودم که بازیکن جدیدی پشت میز نشست. ویژگی های ظاهری اش نشان می داد بازیکنی آماتور است. به او سلام دادم و پرسیدم اهل کجا است. در حالی که لبخند به لب داشت و مشغول گذاشتن چیپ هایش روی میز بود، گفت اهل شیکاگو است و چون نمی تواند زیاد فرصت پوکر پیدا کند، از نشستن پشت آن میز بسیار هیجان زده است.
برای چند دور او (که از این به بعد شیکاگو صدایش می زنیم)، بازی سفت (بازی کردن تعداد کمتری از دست ها نسبت به میانگین بازی یا بازیکن ها) و منفعلانه ای (غیرتهاجمی) انجام داد. حدس زدم فکر می کند خیلی فریب بلوف بقیه را می خورد (که این طور هم بود). در ادامه، دستی را مقابل نوجوانی که سوئی شرت سایز بزرگ پوشیده بود و هدفون به گوش داشت، بازی کرد. خلاصه اینکه، شیکاگو با دست نه چندان خوب جفت 10، آل-این کرد و خوش شانسی آورد.
«شوخی ات گرفته؟ چرا با جفت 10 کال می کنی؟» پسربچه بعد از اینکه هدفون را از گوش خارج کرد، این را گفت. شیکاگو نمی دانست چه بگوید و مشغول جمع کردن چیپ هایش بود. صورتش کم کم سرخ شد و روی پیشانی اش، قطره های عرق ظاهر شد. پسربچه در حالی که داشت از کوله اش، چیپ های جدید درمی آورد، ادامه داد: «به کال کردن با جفت 10 ادامه بده. برای همینه که من حرفه ای هستم و تو نیستی.» شیکاگو سرش را پایین انداخته بود و خجالت می کشید. مطمئن بودم این بازی اصلا برایش سرگرم کننده نبوده است.
می خواستم چیزی بگویم، ولی نمی دانستم چه بگویم. در نهایت، چیزی که به نظرم حقیقت داشت را به زبان آوردم: «حرفه ای های واقعی وقتی بدنشانسی میارن، غر نمی زنن.»
وقتی این را گفتم، شیکاگو سرش را بلند کرد و نگاهش را بین من و پسربچه چرخاند. پسربچه چیزی نگفت که این حرف نزدنش، غافلگیرم کرد. شاید در عمق وجودش می دانسته فقط ناراحت است و نباید چیزی که گفته را به زبان می آورده است.
وقتی شیکاگو دوباره مرا نگاه کرد، گفتم: «مطمئنم فکر کردی بلوف می زنه و جفت 10 ات دست خوبی بوده، درسته؟» با سر تایید کرد. «با نشانه ها پیش رفتی و پوکر همین است.» شیکاگو زیاد آنجا نماند و من با خودم فکر کردم آیا دفعه بعدی که بازی می کند هم مثل ابتدای امروز هیجان زده خواهد بود یا نه.
این اتفاق منجر به تیتر این یادداشت و توئیتی شد که با همین مظمون، بیش از 800 لایک و 70 ریتوئیت گرفت و در نتیجه تصمیم گرفتم آن را در قالب یادداشتی با شما به اشتراک بگذارم.
وقتی پوکر بازی می کنید، تمام ابزارها و مهارت هایی که آن لحظه برایتان ممکن است، در اختیار دارید. تصمیمات شما براساس تجربه، دانش و قدرت روانی است که تا آن لحظه جمع آوری کرده اید. از این رو، بهترین تصمیمی که می توانید در آن لحظه اتخاذ می کنید.
همه می خواهیم نتایج خوبی بگیریم و مورد احترام واقع شویم و انتظار داریم هیچ وقت اشتباه بچه گانه مرتکب نشویم. البته خجالت ممکن است پیش بیاید، اما خودتان را به خاطر آن شماتت نکنید. اشتباهات نه تنها اجتناب ناپذیر، بلکه ضروری اند.
به جای آن، آن انرژی اضافه را صرف درس گرفتن از اشتباهتان بکنید. از خودتان بپرسید: «این اشتباه چطور پیش اومد؟ روند تصمیم گیری ام چه ایرادی داشت؟ آیا اشتباهم به خاطر سردرگمی ذهنی (Tilt) یا عدم تمرکز بود؟ در جریان دست، حواسم به چی نبود؟»
علاوه بر این، اگر کسی از بین حرفه ای ها، باعث شد به خاطر اشتباهتان خجالت بکشید یا اقدام به تحقیرتان کرد، این را بدانید: «آن ها در واقع حرفه ای نیستند یا برای مدتی طولانی نخواهند بود، چون ثبات رفتاری نداشته و ظرفیت ذهنیشان بسیار محدود است.»
شاید بگویید فیل هلموت یک حرفه ای است و او هم بقیه را مورد تحقیر قرار می دهد. خب، این یک مورد قبول که فیل هنوز هم از راه پوکر روزگار می گذارند و رفتارهای تحقیرآمیز نشان می دهد. شاید. دیگر چه کسی؟
حرفه ای های واقعی شکست های بد را می ببینند و به روی خودشان نمی آورند. آن ها بازی را هضم می کنند و آماده دست بعدی می شوند. آن ها می دانند نمی شود از همه انتظار بازی بی نقص داشت و اینکه چنین انتظاری چقدر احمقانه خواهد بود.
بازی هایتان را توسط کسانی که بازی هایشان را با احترام دنبال می کنید، مورد تحلیل قرار دهید و از رفتن سراغ همه چیزدان های سردرگمی که آماده ارائه توصیه های رایگان هستند، خودداری کنید.
اگر هم بازیکن آماتوری هستید که از بازی لذت می برید و حتی اشتباهات احمقانه هم سرگرمتان می کند، همین رویکرد را ادامه دهید. پول خودتان است و آزادید هر طور دوست داشتید، خرجش کنید.
مطالب مرتبط:
دیدگاهتان را بنویسید